استفاده از علم NLP در برقراری ارتباط موثر

0
(0)

NLP، علم جديد و جالبي است كه در 20 سال گذشته گسترش يافته و

شامل تكنيك‌هايي جهت استفاده بهتر از مغز براي رسيدن به خواسته‌ها، اهداف و سلامتي و ارتباط موثر است.

اين كه چگونه از توانايي‌هاي مغزمان استفاده كنيم تا سريعتر و موثرتر به اهداف مورد نظر برسيم و با ديگران در ارتباط باشيم.

ان ال پی تكنيك‌هاي تغيير روحيه و تغيير زندگي انسان است

يك نوع mind training (پرورش ذهني) وmind management (مديريت ذهني)

و به تعبير جديد Mind engineering (مهندسی ذهن) است تا شخص بتواند برخورد سازنده و خلاق با زندگي خود داشته باشد.

مفهوم NLP

برنامه ريزي و هماهنگ كردن ذهن با رفتار به نيت رشد و ارتقاء كيفي و كمي همه ابعاد انساني

يعني طوري ذهن را برنامه ريزي و رفتارمان را با آن هماهنگ كنيم تا به هدف برسيم (در واقع عمل فراگيري نحوه رفتار انسان‌هاست.)

از طريق متفاوت انديشيدن متفاوت رفتار خواهيم كرد و به نتايج متفاوتي خواهيم رسيد.

اين علم به پژوهش‌هايي در زمينه ساختارهاي «دستيابي به بهترين‌ها» و نتيجه بخشي

و اثربخشي و فايده بخشي گفتار، رفتار و پندار انسان پرداخته است. ارتباط موثر در واقع شيوه‌هاي علمي نفوذ است:

۱- نفوذ در ديگران
۲- متقاعد كردن ديگران
مديريت مقاومت و اداره كردن مقاومت به ديگران

موارد استفاده NLP

– برقراري ارتباط فردي با ديگران
– افزايش مهارت‌هاي شخصي در زمينه متقاعد كردن ديگران
– كسب نگرش ذهني سازنده و مفيد
– افزايش اعتماد به نفس
– غلبه بر تاثيرات تجربه‌هاي منفي گذشته
– تمركز يافتن بر اهداف و هدايت انرژي دروني خود به سوي دستيابي به اين اهداف
– اعمال كنترل بر شيوه بروز احساسات
– ترك عادت‌هاي نامطلوب
– افزايش حس هدفمندي در زندگي
– برنامه ريزي ذهن و هماهنگي ذهن و رفتار با نيت رشد و ارتقاء كمي و كيفي همه ابعاد انساني

 

ستون های اصلی:

۱- همگام شدن (با خود و ديگران همگام شويم)

۲- شناخت هدف (به كجا مي خواهيم برسيم، چكار مي خواهيم بكنيم

۳- تيزي حواس (هوشيار بودن به علائم و نشانه‌هاي دريافتي از محيط و احساس‌ها)

۴- انعطاف پذيري

 

ستون اول كه همنوايی است مي تواند همنوايی با خود يا همنوايي با ديگران باشد.

اگر مي خواهيم با كسي ارتباط داشته باشيم بايد با وي هم فركانس شويم

تا روي او بتوانيم اثر بگذاريم نه اينكه سعي كنيم او را تغيير دهيم (او را به همان صورتي كه هست بپذيريم).

همنوايي با خود مي تواند در سطوح مختلف انجام شود:

۱- همنوايي با جسم: جسم خود را بشناسيم كه آيا دوست داريم اينطوري باشيم.

۲- همنوايي بين بخش‌هاي متفاوت ذهن (در اصل ذهن بخش‌هاي مختلفي ندارد

و يك استعاره است و شبيه رهبر اركستري است كه هر سازي بخواهد براي خودش بنوازد

ولي اگر بتوان هماهنگ كرد و يك آهنگ زد آنوقت است كه مي تواند روي ديگران اثر داشته باشد).

۳- همنوايي بين جسم و ذهن. افكار ما تاثيرات جسماني عميقي دارند و بدن ما بر افكارمان تاثير مي گذارد.

۴- همنوايي در سطح روحي، احساس تعلق به يك قلمرو گسترده تر و اين باور كه جايگاه مان را در خلقت در نظر بگيريم.

– همنوايي با افراد ديگر

براي دوست شدن و همراه شدن با شخص ديگري بايد هم قدم و هم نوا و هم فركانس با او شد

و از دريچه چشم او به دنيا نگاه كرد وقتي شما با او هم فركانس شديد او هم با شما هم فركانس مي شود

و يك رزونانس جديد فراهم مي آورد و فرصتي داريم كه تحت تاثير قرارش بدهيم.

همگامي يعني احترام گذاشتن به آيين‌ها و فرهنگ‌ها، باورها، ارزش‌ها و منظور ما از پذيرش، تغيير خود نيست

بلكه بپذيريم كه آن‌ها طرز فكري متفاوت از ما دارند.


– شناخت ديگران با مطالعه حركات چشم

در NLP ياد مي گيريم كه چگونه با مطالعه حركات غير ارادي چشم، آنچه را كه در درون چشم مي گذرد تعقيب كنيم.

افراد براي يادآوري خاطرات به سه دسته تقسيم مي شوند يك عده تصوير خاطره را در ذهن مي آورند.

يك عده صداي خاطره را بياد مي آورند و عده اي احساس آن را در ذهن مي آورند.

بنابراين افراد به سه دسته تقسيم مي شوند؛ ديداري، شنيداري، لمسي.


۱- افراد ديداري

سريع فكر مي كنند، سريع صحبت مي كنند و ممكن است دست‌ها را براي ترسيم گفته‌ها در بالاتر از سينه حركت دهند

و اگر بخواهيم با او همنوا شويم بايد شبيه او شويم و حركات او را تكرار كنيم.

كلمات فرد ديداري هم با ديدن يا مي بيني يا به نظرم … همراه است

و بيشتر اين افراد تلويزيون، سينما يا مكان‌هاي زيبا را دوست دارند و آموزش آن‌ها هم با ديدن انجام مي شود

مثل گرافيك و هنرهاي بصري، محبت به فرد ديداري هم بايد به صورت دادن كادو باشد.


۲- افراد شنيداري

نسبت به گروه قبل آهسته تر صحبت مي كنند، سعي مي كنند صداي خود را بشنوند و تغييرش دهند.

به موسيقي و آواز اهميت مي دهند و عاشق تلفن هستند و بيشتر دوست دارند

بشنوند و بيشتر دنبال ادبيات و سخنوري و … هستند. موقع صحبت كردن دست‌ها تا كمر و سينه بالا مي آيد حركات چشم‌ها كندتر است.


۳- افراد لمسي (لامسه اي)

كندتر از دو گروه قبلي هستند و بيشتر دنبال ورزش و … هستند. درباره هر چه صحبت مي كنند حس آن را مي گيرند.

در صحبت كردن از كلمات لمسي استفاده مي كنند مثل من احساس مي كنم.

در افراد لامسه اي، به يادآوري خاطرات با تصور احساس چيزي كه قبلا حس كرده است

چشم‌ها به سمت پايين و چپ نگاه مي كنند و اگر حس چيزي ساختگي باشد و همچنين هنگام گفتگوي دروني به راست يا پايين نگاه مي كنند.

هر كدام از اين افراد كلمات خاص خودشان را استفاده مي كنند كه براي هم فركانس شدن با آن‌ها بايد از كلمات خود شخص استفاده كرد.

در برخورد با ديگران اگر تنفس و حركات بدن هم مثل فرد مقابل باشد مي تواند بسيار تاثيرگذار باشد.

 

دومين ستون: از ستون‌هاي NLP (پس از همگامي) شناخت هدف و تعيين اهداف خاص است.

چيزهايي را كه به دنبال آن هستيم در NLP اهداف ويژه مي گويند.

جان گريندر مي گويد: هميشه در پس هر رويايي، روياي ديگري داشته باشيم

تا پس از اين كه به روياي خود دست يافتيد روياي ديگري در شما انگيزه بيافريند. در غير اينصورت در گرداب سكون و عدم تحرك خواهيد افتاد.

مشخص كردن هدف به تعيين مسير براي رسيدن به آن كمك مي كند اگر از يك مسير به نتيجه نمي رسيد جهت را تغيير مي دهيم.

ستون سوم: شامل تيزي حواس: هوشياري نسبت به علايمي كه دريافت مي داريد:

– علايم بدن خود (مثل سرفه به دنبال سيگار كشيدن. آنچه براي شما خوب است به شما احساس خوب مي دهد و بالعكس)

– واكنش‌هاي ديگران (آن فرد را بشناسيم كه چه جوري است و همان طور با او برخورد كنيم)

نكته: برداشت‌هاي ما برآيند حواس ما هستند و بر اساس آن مي توانيم تجارب خود را عوض كنيم و خاطره‌ها را تغيير بدهيم.

چهارمين ستون NLP: انعطاف پذيري: براي رسيدن به هدف، قدم به قدم پيش رويم

و اگر در جايي به مشكلي برخورديم آن را عوض كنيم. از تمام ابزارهاي مختلفي كه در اختيار داريد براي حركت به سمت آن استفاده كنيد.

مثال: كمردرد داريم طرز نشستن و راه رفتن را عوض كنيم.

سوءهاضمه غذاي مان را عوض كنيم، نوع غذا، سرعت غذا خوردن را تغيير دهيم.

توانايي برگزيدن دورنماي چندگانه بخشي از ويژگي انعطاف پذيري واكنش‌هاي افراد موفق است.

میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد آرا: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

enemad-logo